مبانی نظری رابطه هوش وهیجان
مبانی نظری رابطه هوش وهیجان
مقدمه
رهبري يك سازمان براي انطباق با تغييرات و به منظور بقا و رشد در محيطهاي جديد ، ويژگيهاي خاصي را مي طلبد كه عموماً مديران براي پاسخ به آنها با مشكلات بسياري مواجه مي شوند . يكي از مهمترين خصيصه ها كه مي تواند به رهبران و مديران در پاسخ به اين تغييرات كمك كند ، هوش هيجاني است . هوش هيجاني موضوعي است كه سعي در تشريح و تفسير جايگاه هيجانها و احساسات در توانمنديهاي انساني دارد . امروزه هوش هيجاني به عنوان نوعي هوش که هم شامل درک دقيق هيجانهاي خود شخص وهم تعبير دقيق حالات هيجاني ديگران است ، تبيين شده است . هوش هيجاني ، فرد را از نظرهيجاني ارزيابي مي كند ، به اين معني که فرد به چه ميزاني ازهيجانها واحساسهاي خود آگاهي دارد وچگونه آنها راکنترل واداره مي کند . نکته قابل توجه درراستاي هوش هيجاني اين است که تواناييهاي هوش هيجاني ذاتي نيستند و آنها مي توانند آموخته شوند . سازمانها براي اينكه بتوانند درمحيط پرتلاطم ورقابتي امروزباقي بمانند ، بايدخودرابه تفكرهاي نوين كسب وكارمجهزسازند و به طورمستمر خود را بهبود بخشند . رهبري اين گونه سازمانها بسيار حساس و پيچيده است وزماني اين حساسيت دو چندان مي شود كه رهبر با تغييرهاي انطباقي روبه رو باشد كه بسيار متفاوت از تغييرهاي فني است . مشكلات فني از طريق دانش فني و فرآيندهاي متداول حل مسئله قابل حل هستند ، در حالي كه مشكلات انطباقي در برابر اين گونه راه حلها متفاوت است . با توجه به اينكه هوش هيجاني ، توان استفاده از احساس و هيجان خود وديگران دررفتار فردي و گروهي در جهت كسب حداكثر نتايج با حداكثر رضايت است . بنابراين ، تلفيق دانشهای لازم و تواناييهاي هيجاني در مديريت و کارمندان مي تواند در سوق دادن سازمان به سوي دستيابي به هدف
كارساز و مفيد باشد .
ادبیات موضوعی
براساس بررسی هایی که انجام شد ، تحقیقات صورت گرفته در مورد هوش هیجانی بیشتر در مورد مسائل مربوط به رهبران و مدیران سازمانی ، علوم تربیتی ، زناشویی ، ورزشی بوده و کمتر در باره مسائل مربوط به مدیریت منابع انسانی و توجه به کارمندان و نیروی فروش ، این تحقیقات انجام گرفته است که در ادامه به چند مورد از آنها انجام شده اشاره می گردد .
تحقیقات انجام شده در ایران
1 - آقای منوچهرجویباری از موسسه عالي آموزش و پرورش مديريت و برنامهريزي به مقايسه هوش هيجاني در ميان سطوح سه گانه مديران ( عالي - مياني - پايه ) سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور و سازمانهاي تابعه پرداخته است . یافته های این پژوهش نشان داد که وضعیت هوش هیجانی در سطوح مختلف مدیریت متفاوت بوده و این تفاوت در سطح معناداری 05 / 0 می باشد همچنین در سه بعد خودآگاهی ، انگیزش و خود نظمی مدیران با هم تفاوت داشته و در دو بعد دیگر یعنی همدلی و مهارتهای اجتماعی تفاوتی مشاهده نگردیده است .
2 - خانم سيما حسنخوئي ازدانشگاه الزهرا . دانشكده روانشناسي و علوم